با توام “در” با تو ، تا “دیوار”ها هم بشنوند
عشق یاسین است این یاسی که پرپر می کنی …

.

.

همه میدانند که مهدیه اسم مکان است و فاطمیه اسم زمان
و من منتظر روزی هستم که مهدیه اسم زمان شود و فاطمیه اسم مکان …

.

.

دگر پروانه بال و پر ندارد
نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها همه با خون نویسید
که قرآن علی کوثر ندارد

.

.

 

زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایانتری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
مُلک وجود فلسفه دیگری نداشت

.

.

دلم را با غم مادر نوشتن / غبار چادر خاکی نوشتن

خدا بر بیرق عشاق زهرا(س) / نوشت این طایفه شاه بهشتند . . .

.

.

دیگر آن خنده ی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطره ی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهمید کسی همچو علی تنها نیست

.

.

نباریده ست بارانی در آتش
دری می سوخت پنهانی در آتش
بر ابراهیم آتش شد گلستان
ولی اینجا گلستانی در آتش

.

.

هر سینه که دوستدار زهراست
آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه هفت آسمان ها
در سینه ی خون نگار زهراست
ازشرح کرامتش همین بس
عالم همه وام دار زهراست

.

.

بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد
شمع می میرد و او بار دگر می سوزد
یک نفر مثل درختان سپیدار بلند
در خیالش همه شب بین دو در می سوزد

.

.

از ازل تاج شرافت را به زهرا داده اند

مهر تایید شفاعت را به زهرا داده اند

آل حیدر یک طرف زهرای اطهر یک طرف

پاسداری از ولایت را به زهرا داده اند

.

.

ای خاکِ درِ تو تاجِ سرها زهرا
وی قبر تو مخفی ز نظرها زهرا
تا باب شفاعت تو باز است چه غم ؟
گر بسته شود تمام درها زهرا

.

.

دنیا ادامه داشت و دگر محشری نبود
دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند

.

.

ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت
زهرایی و خورشید غبار قدمت
کی گفته که تو حرم نداری بانو ؟
ای وسعت دلهای شکسته ، حرمت

.

.

در زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان
و مکانی که مکان یاد ندارد چه مکان
دل من در پی یک واژه ی بی خاتمه بود
اولین واژه که آمد به نظر فاطمه بود

.

.

غُربت آبادِ دیار آشناییها، بقیع!

همدم دیرینه غم هاى ناپیدا بقیع!

در تو حتّى لحظه ها هم بى قرارى مى کنند

اى تمام واژه هاى درد را معنى، بقیع!

.

.

آنان که غمار عشق را می بازند / در سینه بنای حسرتی می سازند

بنگر به قداست و صفای گل یاس / سادات جهان به فاطمه می نازند

.

.
گر گدای درگه زهرا مقام خویش را
بر سریر سلطنت بخشد عجب دیوانه است
خود شناس ای سائل و زین آستان سر برمدار
کاین گدایی در جهان خود منصب شاهانه است
.

.

ای ماه تمام ، از همه بهتر من
ای مهر مدام ، سایه ی بر سر من
من سیدم و مادر سادات تویی
آه ای همه افتخار من ، مادر من

.

.

رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد / آتش ز نوایش به دلم افروزد

این خانه عزاخانه شود بار دگر / هر گاه نگاه خود به در می دوزد

شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد

.

.

چه تعبیری خدا در نقطه دارد ؟
که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا
همین اندازه کوثر نقطه دارد