قهوه
هنوز.................
تلخی قهوه چشمانت
زیر زبانم است.....
کافه ها.............
تاریخ تولدم را گم کرده اند
که میزهای دو نفره....
تلخی قهوه چشمانت
زیر زبانم است.....
کافه ها.............
تاریخ تولدم را گم کرده اند
که میزهای دو نفره....
تعارفم می کنند.....
و تند و تند............
برایم عشق جوشیده می ریزند.
نمی دانند.............
که از ضربه ی آخر...
شصت ثانیه های مدام...
من به ساعت تو کوک شدم. !!!!

و تند و تند............
برایم عشق جوشیده می ریزند.
نمی دانند.............
که از ضربه ی آخر...
شصت ثانیه های مدام...
من به ساعت تو کوک شدم. !!!!

+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۹/۱۹ ساعت ۹:۴۲ ق.ظ توسط سـارا امـیدی
|